- 23 Dey 00 ، 22:19
- ۰ نظر
سال ها کلیسا بر اروپا حکمرانی میکرد. حتی برای تعیین فرمانروا پاپ باید اجازه صادر میکرد. خون مردم اروپا به جوش آمد و کلیسا را تسخیر کردند. آنها دوره پس از شکست کلیسای فاسد را عصر جدیدی میدانستند و آن را رنسانس نامیدند. کتاب های فلسفه و منطق را از علوم دینی خود به حاشیه بردند و شرایط مهیا است برای پیدایش پروتستان.
حالا میتوانیم بهشتی که کشیشان تبلیغ میکردند را روی زمین بنا کنیم!
هنگامی که این انقلاب فکری در اروپا رخ داد ایران درگیر هرج و مرج حکام شده بود. پس از ثبات قاجار و روی کار آمدن فتحعلی شاه انگلیس فرصت را غنیمت شمرد و با هدف تصاحب شاه راه کلیدی هند (که بعد ها نفت هم به آن اضافه شد) شروع به نفوذ در ایران کرد. سالها همه چیز برای آنها خوب پیش میرفت. خوش گذرانی پادشاهان و بی خبری مردم خیال آنها را راحت تر میکرد. حتی تصمیم گرفتند ایران را بین خود تقسیم کنند تا سو تفاهمی برایشان پیش نیاید! مردم و حکومت هم که کاره ای نبودند. اما با نهضت تنباکو خوی واقعی مردم ایران به اروپایی ها نشان داده شد. آنها متوجه شدند در ایامی که فکرش را نمیکردند علمای ایران در حال پرورش نخبگان و تعلیم دینی مردم بودند. حتی احداث حوزه علمیه قم را هم چندان جدی نگرفته بودند!
فرق ایران با دیگر کشورهای غصب شده توسط آنها وجود وحدت ملی_مذهبی بود که علمای دینی آن را ترتیب میدادند.
سر انجام پس از سال ها مبارزه با حاکمان خائن و وطن فروش، انقلاب اسلامی به همت امام خمینی و یارانش به وقوع پیوست. ترکش های گروهک های مخالف شاه ضد انقلاب وجود داشت که با وقوع جنگ تحمیلی از بدنه ایران کشیده شدند. 200 سال جنگ فرهنگی و سیاسی مقابل حاکمان، مبلغان را خسته کرده بود. اما حالا شرایط محیاست!
پس از گذشت بیش از 40 سال از عمر انقلاب، وقتی که به تبلیغات خود نگاه میکنیم نگران میشویم. بسیاری از مبلغان ما هنوز تبلیغ های قدیمی انجام میدهند! کافی است ازبسیاری از معلمان دینی قدیمی بپرسیم نحوه تدریس شما در 30 سال گذشته چه اندازه فرق کرده است. جواب ما را افزایش تجربه میدهند، این که هنر نشد. هر کسی جای شما بود هم تجربه کسب میکرد! هر چند بسیاری از مبلغان تلاش های بزرگی کرده اند که نتایج آنها هم قابل ستایش است. اجرشان با صاحب الزمان. اما کم است، با این حجم تبلیغات غرب، کمتر از چیزی است که فکرش را میکنید!
حالا سطح فکر مردم رشد کرده، بسیاری از برهان هایی که سابقا نمیتوانستیم برای بیان عمومی استفاده کنیم، حالا قابل استفاده هستند. حالا مردم خیلی بهتر میفهمند.
مردم جامعه اسلامی باید سبک زندگی اسلام را در جای جای زندگی خود ببینند. از کاراکتر چاپ شده روی جامدادی دانش آموزان، رسانه های اجتماعی،علم و دانش، کار و حرفه، معماری، اینترنت، انیمیشن، ورزش، سینما، پوشاک، سیاست، اقتصاد و...
دین یعنی سبک زندگی. وقتی زندگی در همه عرصه ها وجود دارد، پس خداوند باید سبک درست را در همه عرصه ها به ما نشان بدهد که داده. پس دین را نمیتوانیم از کاراکتر چاپ شده روی جامدادی دانش آموزان هم جدا کنیم، چه برسد به سیاست!
ما نیاز داریم که سبک زندگی اسلامی را نه فقط برای ایران، که برای کل دنیا تشریح بدهیم. نه فقط تشریح! که باید این سبک زندگی را برای مردم بسازیم! همان کاری که غرب با ما کرده!
کافی است شخصیت مورد علاقه کودکان در انیمیشن ها را بپرسید تا به یکی از کاراکتر های دیزنی برسید. انیمیشن هایی که با یک جستجوی ساده میتوان به مفاهیم شیطانی پنهان آن پی برد. بار ها هم به مردم گفته ایم که این ها را به خورد کودکانتان ندهید، اما اگر این ها نه، پس چه انیمیشنی؟
وقتی یک آب نبات شیرین مضر را از کودکی میگیریم بااااید به او یک عسل شیرین سالم بدهیم. حال ما با مفاهیم غنی اسلامی در دسترس چند انیمیشن با کیفیت گرافیکی قابل رقابت ساخته ایم؟ کمتر از انگشتان دست! چند کاراکتر با حجاب با حیای قدرتمند از جنس قدرت واقعی که نمونه های آن در قصص مذهبی بسیار است، در مقابله با شخصیت سرد و آسیب پذیر السا برای دختران دنیا ساخته ایم؟
در تبلیغ بحث حجاب در این سال ها چه روش های پویا و نوینی به کار بردیم؟ آیا غیر از این بوده که از سر اجبار نهی از منکر فقط تذکر میدانی دادیم که مخاطب آن را با غر زدن اشتباه میگیرد و در نهایت با به تو ربطی نداره تمام میشود؟ چه بسا با این تبلیغات باعث موضع گیری مردم نسبت به بحث حجاب شده ایم و با بحث درباره آن سریعا به ما جواب سربالا میدهند که زندگی هر کس به خودش مربوط است. اگر چند کاراکتر با حجاب کودکانه در انیمشن های دیروز میساختیم که کودکان عاشق آنها بشوند امروز از این مشکلات نداشتیم.
اگر شما دنبال دانستن چیزی باشید به سراغ گوگل رفته و جستجو میکنید، سوال دینی هم همینطور. هنگامی که یک اروپایی به انگلیسی کلمه شیعه را در گوگل جستجو میکند، با سیل فراوانی از عکس های قمه زنی به خصوص کودکان و تصاویر داعش و... مواجه میشود که جستجوکننده با خود میگوید اینها چه قدر وحشی هستند! ما چند جستجو گر با کیفیت قابل مقایسه با گوگل ساخته ایم که کاربر اروپایی با چنین صحنه های دروغینی مواجه نشود؟
حقیقت این است که ما ضعف های خود را میبینیم و بلند نمیشویم. اگر حاج قاسم و همراهانش برای بهبود ضعف امنیت بدنی جامعه بلند نمیشدند کارمان زار بود! اما ضعف امنیت روحی چطور؟ فکر میکنید کمتر از کار حاج قاسم ارزش دارد؟ پس سردار برای چه چیزی جانش را فدا کرد؟
همه ما مردم باید از جان، غیرت به خرج دهیم. اگر با چنین هدف والا و ارزشمندی کار کنیم ده برابر یک غربی خوشگذران کار میکنیم و خسته نمیشویم.
اینجا مسئولیت مبلغان دینی سنگین تر است.
همان طور که رهبری فرمودند
غیرت دینی درمان مشکلات است!